امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند

چشمانم بس که باریده تحمل نور مهتاب را هم ندارد

آخ که چقدر تنهایم ... دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم بوده

خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته

روبروی آینه نشسته ام .... آیا این منم؟!!!

شکسته... دلتنگ... تنها    تو با من چه کردی!؟؟؟

شاید این آخرین زمزمه های دلتنگیم باشد

دیگر هیچ نخواهم گفت    اما منتظرم...

انتظار دیدن دوباره ی تو برای من اکسیر زندگیست

پس برگرد     عاشقانه برگرد    برای همیشه......

نظرات 10 + ارسال نظر
شام اقا دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:25 ب.ظ

با سلام به گوگولی
راستش داش وبلاگت بدک نیست اما problemeshاینه که عاشقانس
بیا بیرون از این بحث صفا کن
مخلصت اق منگول

مرتضی دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:35 ب.ظ

سلام ایمان جووووووووووون
من نمیدونم چرا اینقدر از عشق میگی ولی میدونم بهر هر گنج رنجی بود
یه ضرب المثل فرانسوی میگه زن اگه خوشکل باشه با وفا نیست اگه با وفا باشه خوشکل نیست
بیشتر به این موضوع فکر کن
یا حق

علی دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:27 ب.ظ http://weblog.dezfoul.net/badboy

خیلی مطلب قشنگی بود

راستی این وبلاگم از خودته

بابا زهرا تو دیگه کی هستی

موفق باشی

نیلوفر دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:31 ب.ظ http://www.niloufar700.perianblog.com

سلام
وبلاگ جالبی داری. قشنگ هم هست.
شاید اگه یکی دو سال پیش بود الان به پای تک تک کلمات شعرهات خون گریه میکردم و منم مثل همه اونای که اومدن اینجا و باهات همدردی کردن شعرهارو وصف حال خودم میدونستم. اما بعد از گذشتن زمانی و تحمل زجری که فکر میکردم تمومی نداره. سختیی که اندازه نداره حسرتی که انتها نداره گریه های شبونه ای که تمومی نداره و عاشقی که نقش معشوقو گرفت بی وفایی نداره... دیدم همش داره همش میاد. وقتی خسته از تحمل سختی خسته از بی وفایی و فاصله ها از نا و نفس افتادم چشمه اشکم خشک شد قلبم یخ زد و احساسم مرد... اون موقع بود که گفتم عشق بی عشق در قلبم رو به روی همه بستم و حالا...

علیرضا دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:52 ب.ظ

سلام
خوب بید
ممنون
موفق باشی
از عکس های عشقولانه بیشتر استفاده کن

زهرا دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:08 ب.ظ http://www.saattanhaie.blogsky.com

سلام
برگرده؟!!!!!!مطمئنی اگه برگرده هنوزم قبولش میکنی؟!!!!
فکر نکنم......!
یه ذره فکر میکردی بعد اینو مینوشتی....
شایدم فکراتو کردی و اینو گفتی! اما من یه چیز دیگه شنیدم ازت...نه؟!تغییر عقیده؟؟؟آره؟؟؟اسمش اینه مگه نه؟!!
..............
.........
فعلا

مجتبی سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:58 ق.ظ

سلام
ببین عزیزم بهتره فکراتو بکنی تا اگه یه وقت برگشت اون موقع تو بد نشی و.....
به یاد بیار واسه چی تورو تنها گذاشت چه قدر بیوفایی دیدی حالا اون با چه رویی می‌خواد برگرده؟؟ هاهاها...؟؟؟؟
اگه دیدی ارزش داره خوب بخشش از بزرگترهاست ازش بخاه برگرده
خدا نگهدارت باشه

فاطمه چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:32 ب.ظ http://www.yek-teke-tanhaiy.blogsky.com/

سلام
خوبی آقا ایمان
به نظر من کسی که رفته باید فراموش کرد برگشتش ارزش نداره
فعلا

[ بدون نام ] یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:32 ق.ظ

می گم تو اصلا ارزش اینو داری که یکی ترکت کنه بعد بخواد برگرده؟

اوهام یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:22 ق.ظ http://ohaam.blogsky.com

....با احساس بود... اما همه چیز رو بسپار به زمان سعی کن خودت رو بهتر کنی از خودت بهترین رو بسازی...همیشه همه دنبال بهترینشون هستن..بهترین باشی پایدار و عاشق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد