کسی به پنجره می کوبد

دق دق دق دق

و باز هم دوباره می کوبد

صدای ضربه ها

یکی پس از دیگری

در دالان دلم می پیچد

صدای آشنای ضربه ها

سکوت را می شکند

و از لا بلای تنها یی من

فریاد می زند

که دیگر بس است

ای شادمانی

تا کی می خوابی؟

بیدار شو.....

دلم برایت تنگ شده

از بس ندیدمت

انگار دلم سنگ شده

کسی به پنجره می کوبد

دق دق دق دق

نظرات 33 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:57 ب.ظ http://www.setaremashreghi.blogfa.com

سلام
شعر قشنگیه
کلا از نوشته هات خوشم میاد
موفق باشی
بای

شادی چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:52 ق.ظ http://www.eshgheezamini.blogfa.com


فردا و دیروز با هم دست به یکی کردن
... دیروز با خاطراتش ما را فریب داد

شادی چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:53 ق.ظ http://www.eshgheezamini.blogfa.com

... فردا با وعده هایش ما را خواب کرد
... وقتی چشم گشودم روزها گذشته بود

شادی چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:55 ق.ظ http://www.eshgheezamini.blogfa.com


مرسی از این که به من سر زدی
همیشه شاد و پیروز باشید
به امید دیدار

امین چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 06:09 ق.ظ http://samin.mihanblog.com

سلام
متن بسیار باحالی بود
دلها از سنگ شده
-----------------------------------------------------
من میگم منو شکستن ؛ چشم فانوسم رو بستن

تو میگی خدا بزرگه ؛ ماه و میده به شب من

من میگم آخه دلم بود؛ اون که افتاده به خاکه

تو میگی سرت سلامت ؛ آینه زلال و پاکه

اینه که فاصله ها رو ؛ نمیشه با گریه پر کرد

یکیمون بهار سر خوش ؛ یکیمون پاییز پر درد

من میگم فاصله مرگه ؛ بین دستای تو و من

تو میگی زندگی اینه ؛ حاصل عشق تو با من

من میگم حالا بسوزم ؛ یا که با غصه بسازم

تو میگی فرقی نداره ؛من که چیزی نمی بازم

من میگم اینجا رو باختی ؛ عمری که رفته نمیاد

تو میگی قصه همین بود ؛ تو یه برگی توی این باد

فاطمه چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:10 ق.ظ http://www.yek-teke-tanhaiy.blogsky.com/

سلام
خوبی؟
ای شادمانی

تا کی می خوابی؟

بیدار شو.....

امیدوارم بیدار بشهههههههههههههههه
بازم میام
فعلا

ندا چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:17 ب.ظ

سلامممم خوبی ایمان ؟
فقط میتونم بگم ......
دل از سنگ باید که از درد عشق
ننالد خدایا دلم سنگ نیست
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت
که جز غم در این چنگ آهنگ نیست
به لب جز سرود امیدم نبود
مرا بانگ
این چنگ خاموش کرد
چنان دل به آهنگ او خو گرفت
که آهنگ خود را فراموش کرد
نمی دانم این چنگی سرنوشت
چه می خواهد از جان فرسوده ام
کجا می کشاند..کجا.. تا کجا
خدایا بنالم دلم سنگ نیست
دلم سنگ نیست.
فعلا

غریبه آشنا چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:10 ب.ظ http://apotheosc.blogsky.com

سلام به ایمان گلم
ممنونم که فراموشم نکردی
باور کن من بی معرفت نیستم اما یه مدت بد جوری داغونم
خیلی زیبا بود
یا علی

من فانی دختر پاییز چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:58 ب.ظ

سلام ایمان گلم .
واقعا قشنگ بود اما هنوزم میگم شادی رو از خونه دلت بیرون نکن.نذار .......... چی بگم .آخه هر چی من میگم شما کار خودتو میکنی.مهم اینه اون که به در میکوبد همیشه اون جور فکر میکنیم ..........
ایمان خوبم کاش کاش و هزار کاش ....
مرگ من پایانی است بر قصه تو من
وآغازی است بر غصه تو
من خود را از تو میگیرم تا دیگر
وجودی نباشد تا تو را موجود کنی
و قلبی تا برایت بگرید
و این آخرین انتقام است
------------------------------------
رفتنت را دیدم
تو به من خندیدی
آتش برق نگاهت دل من آتش زد
و مرا در پس یک بغض غریب
در میان برهوتی تاریک
پشت یک خاطره سرد و تهی
با دلی سنگ رهایم کردی
و تو بی آنکه نگاهی بکنی به دل خسته و آزرده من
رفتنت را دیدم
تا به آنجا که نگاهم سو داشت
و تو در آخر این قصه تلخ محو شدی
باورم نیست که دیگر رفتی
اشک من بدرقه راهت باد




من فانی دختر پاییز چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:03 ب.ظ

قافله راهگشای ما نشد
صبر ایوب کمک کار نشد
با عمرم به التماس گذشت
باید آن میوه سرداب ربود
تا چند کنم عذر این کار ننموده بسی
راه دل پل به دلدار نداد
همنفس ببرید نفس راه مرا
در سحر آشفته بازار مرا
تکه کرده تکه تکه
سقف دل باز کرده چکه چکه
مایوس شدم مست خرابات کجاست
گوید مرا خود کرده ام
تدبیر نیست زنجیر نیست
تا ابد زندان دل او گشته ام
--------------------------------
در غروبی غمگین
باز دل قصد سفر دارد
التماسم می کند تا بمانم اما
دیر زمانی است که ببریده دلم
شاید از بند نفس باز گشاید قفل دل
محبوس نیاز و نفس است باز دلم

نسرین چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:02 ب.ظ

به نام خدا
سلام متن جالبی بود! موفق باشی! یا حق!

از تبار درد پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 ب.ظ http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام آقا ایمان .....
یه نصیحت ..... نذار کسی به در قلبت بکوبه

ندا پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:20 ب.ظ

به رسم دیرین نه رسوم متداول امروزی می گویم سلامممم
حال با توام ؛ دوستی ؟ دشمنی؟ همراهی؟ هر چه خواهی باش
روی سخنم با توست ؛ آخر میطلبم همراهیت را ؛ پس دریغ مکن و همراهم باش
زحمتی دارم میبخشی ؛ پس خاموش بمان و فقط اندکی همراهی کن .تاملی در کار نیست
میخواهم یکدیگر را خراب کنیم؛ تا مساوی بشویم؛ کاملا عادلانه ؛ یادت باشد که...
در مرداب درون جز کرم نمی پروریم
و در میدان ذهن؛جز دار نداریم؛؛؛یعنی جز این نیازی نداریم
در قلبها صاعقه می گذاریم؛؛؛یه جای ملودی احساس
درهوا سم می پاشیم؛؛؛به جای عطر مریم و یاس
و بر زمین نیزه فرو میکنیم؛؛؛ به جای بذر
خانه را تبدیل میکنیم به گورستان؛؛؛؛راه را نزدیک میکنیم
و روشوخانه را به مرده شور خانه؛؛؛همراه با عطر کافور
اجساد را از سقف می آویزیم؛؛؛؛شاید هم تکه تکه کردیم ؛ باکی نیست٠
و قلب ها را با خنجر میدریم؛؛؛ مثال وحوش؛؛؛ آخر بربریت شاخ و دم نمی خواهد
میرسیم به تقسیم غنائم ؛ کاملا مساوی ؛ مطمئن باش چون شرط کردیم همراه باشیم
قسمت می کنیم نفرت را ؛ کینه را ؛ و هر آنچه بویی ازوسوسه های شیطانی دارد
دفن می کنیم با هم تمام یک رنگی را ؛ عشق را ؛ محبت را ؛آخر بی ارزشند میدانی که
میدانم موفق میشویم .آری میشویم؛ چون ؛ ویرانی سخت نیست؛ سهل ترین است به دنیا
و بسوزانم؛ یا بسوزانی ؛خسته که نشدی؟؟؟ و ...من اینجا ؛ ایستاده ام که بسوزم
ومن هستم ؛ همراه با تو که هنوز همراهمی ؛ میدانم دیگر مرا نمیشناسی ؟
آن دختر احساساتی که مینوشت از عشق؛ از زندگی ؛او را کشتم و اینک.........
ایستاده ام که بسوزم؛ حال نوبت من است ؛ میدانم سوزاندن سخت نیست ؛ میدانم؛پس........
دست در دست هم دهید ز کین ؛؛؛؛من برای سوختن؛ آویختن اماده ام ؛
شاید فردا نوبت تو باشد همراه . بنشین به انتظار فردا نزدیک است ؛ نزدیک تر از همیشه .
اه داشت فراموشم میشد ؛ ممنون که همراهیم کردی. در قبال این همراهی ارمغانی داشتی ...
شاهد سوختنم بودی . چون با هم هیمه را روشن کردیم ؛ پس بی حسابیم خلاص .
راستی(( بودن یا نبودن من نوعی همین مضحک ترین مساله ی دنیاست...درسته؟))
همین

هدیه پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:12 ب.ظ http://thinkandheart.blogfa.com/

کسی به کامنتونی می کوبد

دق دق دق دق....


سلاااااااااااام به به آقا ایمان گل گلاب خوبی؟؟؟
خوشی؟؟؟ سلامتی؟؟؟؟
ایوووول عجب آپ خوشملی بودااااا!!!!... دستت درد نکنه ...
شاد باشی
سی یووو.....
بای بای

مریم پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:45 ب.ظ http://anooshka.blogsky.com

.......
زیبا بود مثه همیشه ....

امین پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:48 ب.ظ http://samin.mihanblog.com

با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز. وبلاگ چهره پنهان با مطلب((یار دبستانی من)) بروز شده ، این پست با پستهای قبلی یه کمکی فرق داره جسارت خدمت کسی نشه ولی یه واقعیته که اگه بهش فکر کنی می بینی که فرهنگ 2500 ساله ما طی 24 پنج سال به .... کشیده شده .وقتی یه ملتی رو از تمام چیزها محروم کنی وتو یه محیط سر بسته بزاری این فشار های روانی و خیلی چیزای دیگه بصورت انزجار فرهنگی تراووش میکنه ! چه کسی جواب این نسله آشفته رو میده ؟
. خوشحال میشم مثله همیشه با حضور خود و ارائه پیشنهادات ، انتقادات و
و نظرات خود اینجانب را مشرًف سازید.
www.samin.mihanblog.com

ندا یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 06:01 ب.ظ

زهرا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:16 ب.ظ http://saattanhaie.blogsky.com/

سلام همکلاسی قدیمی
میدونم خوبی...
ایمان یه چیزی بنویس بهت بییااااد....دلم سنگ شده...باشششششششششششششششد(با کسره)
والا ما که ندیدیم دل سنگی ازت....خوب که نسبت به بقیه رئوف شدید جدیدا.....۵شنبه را میگماااااااا.....:دی
خوب به هر حال بازم باید بیاییی نظر بدی من نمیدونم...
منو که میبینی کم میام دلیلشو میدونی...تو هیچ عذری نداری
قربانت ...
*********************فعلا********************

غریبه آشنا سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:01 ق.ظ http://apotheosc.blogsky.com

سلام ؛ شایدم یا علی برای همیشه
برای بار آخر اومدم به وبلاگت سر بزنم
دلم واست تنگ میشه یه سری بیا پیشم و متن آخر من و بخون
وبلاگم باز هم آپ میشه اما نه به دست من
دوست دارم
یا علی

بانوی ماه سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:46 ب.ظ http://banooyemah.blogsky.com

سلام عالی بود مثل همیشه من که همیشه لذت می برم از نوشته هات موفق باشی

زهرا پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 04:07 ب.ظ

سلام ایمان
ممنون که این همه نظر دادی
مررررررسی.
جریان چیه؟چه فلک زده ایی از یه بدبخت خوشش اومده؟!!
هااااا بگو تا تکلیفم معلوم شه بخندم به حالشون یا زار بزنم.
منتظرم
*******************فعلا**********************

هومن پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:58 ب.ظ http://hooman58.blogspot.com

آقا ایمان گل
خیلی ارادت داریم عزیز
خوب با اینهمه نظرات دیگه من چی بنویسم ؟! خیلی خوب بود مثل سابق یعنی راستش تو به زیبا نویسی تو چشم من جا افتادی
موفق باشی راستی از بابت آف ها ممنونم

افسانه شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:08 ب.ظ http://dehkadeyeroya.blogsky.com

سلام
من بروزم

ندا شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 04:44 ب.ظ

سلامممممممم
ز دنیایی که در آن .. مردمانش عصا از کور میدزدند
من از خوش باوری... آنجا محبت جستجو کردم
ولی دیگر نمیگردم . .. که کاوش بود بیهوده
فقط میخندم و میگویمت ... دنیا چه پوشالیست
منتظرمممممممم

صنم شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:48 ب.ظ http://freelife.blogsky.com

سلام ایمان جوون
کم پیدا شدی!!!
مثل اینکه همه مثل من سرشون شلوغه...؟؟؟

زهرا دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:16 ب.ظ http://www.saattanhaie.blogsky.com/

سلام
ایمان چی چی داری میگی .؟!
بسم الله....
اصلا به من چه.....من تو رو میشناسم ....مثلا داری آدمو کنجکاو میکنی که حرصم بدی آره؟نوچ من نه کنجکاو میشم نه حرص میخورم...:دی
حالا برو با این موضوع جدیدت حاااااااال کن.
به من چه کی عاشق کی شده.
اگه خواستی بگی چی به چیه و کی به کیه... که میگی اگه نه منم دیگه چیزی نمیپرسم.
:ذی =))
قربااااااااااااااااانت ....
**********************فعلا*********************

ندا پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:41 ق.ظ

یک سال گذشت
میگویند طولانی ترین شب سال همچون شبیست
میدانم هم طولانی هم دلگیر شاید هم شب مبارکی باشد
نمیدانم دیگر هیچ نمیدانم
پس اگر طولانی ترین است امشب ؛؛ چشم بر آسمان میدوزم و
بی دریغ اشک چشمانم را توتیای شبی یلدایی میکنم
پس ؛؛یلدا گرفته ام در خزان- دلم
کی این شب میشود تمام
بنگر ستاره ها
بنگر آسمان- پر ستاره را
امشب همه با من یلدایی اند
جز خود و ماه و ستارگان
چه میشود مگر امشب آسمان ببارد
آرزومند شبی بیاد ماندنی وپر از دلخوشی برای تو همراه خوبم
آرامشت آرزوی همیشگی من .همین

هدیه پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:20 ب.ظ http://thinkandheart.blogfa.com/

عمرتون 100 شب یلدا،
دلتون قد یه دریا،
توی این شبای سرما،
یادتون همیشه با ما...
یلدا مبارک

مجتبی پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 04:40 ب.ظ

تولد تولد تولدت ممممممببببااااااررررررکککککک
توللللللدددددتتتتتتتت مممممبببباااااارررررککککککک
سلام ایمان جون خودم حالت چطوره امیدوارم صدوخورده‌ایی سال زنده باشی شاد باشی و خوشبخت زندگی کنی
از همینجا میبوسمت باشد تا بعدا دستم بهت برسه :دی
خدا نگهدارت باشه

فاطمه و زهرا پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:43 ب.ظ

سلامممممممممممممممممممم
تولد تولد تولدت مبارکککککککککککککک
الهی صد ساله شی نه ۱۲۰ ساله شی نه
۱۲۰ سال زیاده باعث دردسر میشی :دی
خوب ما در آخرین لحظات خبردارشدیم تولدته یعنی خبر به من دیر رسید
خوب اینم پیام تبریک تولد ت از طرف من و زهرا
حالا راستی وارد چند سالگی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟
امیدوارم حالا که یه سال بزرگتر شدی حداقل عاقل تر بشی
الهییییییییییییییی آمین

امین جمعه 1 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:26 ب.ظ http://samin.mihanblog.com

با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز. وبلاگ چهره پنهان با مطلب((تا خدا یک رگ گردن باقیست!!! )) بروز شد
.www.samin.mihanblog.com

ندا دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:18 ب.ظ

سلامممم
می خواهم بازگردم، به دوره ای که به آن سوگند یاد می کنند
می خواهم بازگردم به ستاره های رنگین کمان، به آسمان شب و روز و رقص آفتابگردان. همراهیم نمیکنی ؟
منتظرمممممم

بانوی شمال دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:44 ب.ظ http://kolbeyeeshgh.blogsky.com/

افسوس ما خوشبخت و آرامیم افسوس ما دلتنگ و خا موشیم خوشبخت زیرا دوست می داریم دلتنگ زیرا عشق نفرینیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد