یه دنیا تشنگی تو عمق چشمامه
 
ببین امشب قصاص از اشک می گیرم
 
ببین می مونم امشب تا سحر یا نه
 
دوباره مثل هر شب ساده می میرم

یه بغض مرده رو لبهام ماسیده
 
نمیشه اسمتو آروم بشمارم
 
ببین از بس دلم با خاک خوابیده
 
شبیه مرده های زیر آوارم

کجا باید تو رو پیدا کنم امشب
 
کدوم سقفه که مال هردومون باشه
 
نمی بینی چقدر از هم جدا موندیم
 
کدوم روزه که تو آغوش شب جاشه

بیا دستامو از این فاصله بردار
 
بذار باور کنم احساس بارونو
 
همیشه باید از آخر کسی باشه
 
که لمسش تر کنه چشم پشیمونو...