السَّلامُ علیکَ أَیّتُها الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَة

نمی دانم چرا رفتنت را به سوگ می‌نشینیم ؟

که یک آسمان پرواز

به استقبال شکسته ‌بالی‌ات، آغوش باز کرده بود

و زمین

در بدرقه‌ی هجده بهاری که گل افشاندی

تمام کوچه ‌باغ‌ها را به آذین یاس کبود نشاند

مگر نه آن که زمانه، قدردان قدر تو نبود و تازیانه‌ی سپهر، طراوت مهرت را می‌ربود؟

نبودنت را باور نداریم...

... که جانهامان مسحور نور حضور توست

و براستی هیچ خاکی تهمت پرده‌ پوشی روشنای قامتت را به گردن نگرفت

به پیشواز قدم‌هایت، گونه‌هامان را چراغان اشک می‌کنیم و غبار راهت را به مژگان

می‌زداییم تا در محفلمان پای گذاری و خط امانی بر برات نجاتمان بنگاری