آری این فریاد که قرنهاست تندیس عظیم جهل ابوالبشر را به دوش می کشد ستودنیست !

فریاد مردی دست و پای بسته بر همنوع آزاد ذهن بسته اش

فریاد کودکی گستاخ بر بلندای سکوت شب

فریاد اناالحق آزاد مردی در آوار گنگان و کران

فریاد ذهن من فریاد ذهن تو

فریاد قناری محصور در قفس

آری این فریاد ستودنیست و سکوت غارت گر خاطره هاست

غارتگر خاطره های سبز فصل آزادی

غارتگر لبخند از لبان آبادی

غارتگر حیای زن بد کاره

من از این سکوت دلگیرم و

بندبند وجودم فریاد یست بلند بر قامت این تندیس پیر

آری این سکوت غارت گر خاطره هاست و

همتی بلند لازم است این فریاد را